نخستین ریشه فاصله میان دانش و صنعت در کشور ما را باید در حکمرانی کلان اقتصادی کشور جستجو کرد؛ از این جهت دانش در صنعت و اقتصاد، در فضایی رقابتی و اقتصادی آزاد متبلور میشود و رشد اقتصادی بر پایه دانش (اقتصاد دانشبنیان) از اوج رشد و اعتلای اقتصادی جوامع آغاز میشود تا مرزها را به جلو حرکت دهد. حال آنکه در کشور ما با فضای اقتصادی و اجتماعی در حال فروپاشی و اندازه بازاری کوچک و ایزوله از اقتصاد جهانی، اساساً دانش، دانشگاه و اقتصاد دانشبنیان موضوعیت چندان و کارکرد حقیقی در اقتصاد نمییابند و صرفاً به تصویری سطحی از آنچه در کشورهای توسعهیافته وجود دارد بدل میشوند.